آنچه این روزها تجربه می‌کنیم، صرفاً «جنگ کلاسیک» یا حتی «نبرد رسانه‌ای» نیست؛ بلکه با یک عملیات روانی چندلایه، مهندسی‌شده و طولانی‌مدت روبه‌رو هستیم که تقابل نظامی آشکار، تنها یکی از ابزارهای آن است، نه تمام ماجرا. برای درک مختصات این سناریو، سه سطح درهم‌تنیده را باید هم‌زمان دید:

۱. سطح راهبردی: معماری ادراک

هدف اصلی طراحان، بازآفرینی حس فروپاشی حتمی در ذهن مخاطبان داخلی و خارجی است؛ ساخت تصویری از «نظمی که در آستانه فروپاشی است». به همین دلیل، از هر رویداد سخت—‌موشک‌باران، ترور، حمله سایبری—‌به‌مثابه سندی برای اثبات این روایت استفاده می‌کنند. جنگ، صرفاً نمایشی مهیب است تا پایه‌های این تصویر را در ناخودآگاه جمعی محکم کنند و از دل آن، مطالبه‌گری برای تغییر یا تسلیم سیاسی را مشروع جلوه دهند.

۲. سطح عملیاتی: ترکیب دامنه‌ها

این مسیر را می‌توان به‌صورت یک ماتریس پنج‌گانه ترسیم کرد:

۱. نظامی – حملات محدود اما پرصدای میدانی برای اثبات «ضعف امنیتی».
۲. اطلاعاتی – نشت هدفمند اسناد و «افشاگری‌های» مهندسی‌شده برای بی‌اعتبار کردن ساختارها.
۳. رسانه‌ای – موج‌های هماهنگ در شبکه‌های اجتماعی، هشتگ‌سازی و تولید محتوا با مضامین یأس و بحران.
۴. اقتصادی – ارسال سیگنال‌های منفی در بازار ارز، طلا و سهام برای ایجاد هراس مالی.
۵. روانی-اجتماعی – برچسب‌زنی، برجسته‌سازی دوگانه‌های کاذب و تحریک شکاف‌های هویتی.

هزینه هر یک از این محورها به‌تنهایی اندک است؛ اما هم‌افزایی آن‌ها حداکثر فشار ادراکی را ایجاد می‌کند. حمله نظامی بدون موج رسانه‌ای یا جنگ اقتصادی، تأثیر محدودی خواهد داشت.

۳. سطح تاکتیکی: تکنیک‌های میدانی

چند تکنیک کلیدی در میدان این عملیات روانی عبارتند از:

– بمباران روایت: انتشار هم‌زمان روایت‌های متناقض برای فرسایش قطعیت ذهنی مخاطب.

– پنجره اُوِرتُن معکوس: ابتدا ایده‌ای رادیکال (مثل فروپاشی کامل) را وارد افکار عمومی می‌کنند تا گزینه‌های میانه (تجدیدنظر در سیاست‌ها) معقول‌تر جلوه کند.

– انگشت اشاره کاذب: هدایت خشم عمومی به سمت مقصران ساختگی و انحراف توجه از منشأ واقعی حمله.

– اشباع حسی: بمباران خبری بی‌وقفه برای از بین بردن حساسیت عاطفی و ترویج بی‌تفاوتی.

پیامدها و خطوط مقابله: در برابر چنین جنگ روانی، چه باید کرد؟

۵ تهدید اصلی وجود دارد و برای هرکدام راهکارهایی پیشنهاد می‌شود:

➖ تخریب روحیه و سرمایه اجتماعی
→ باید روایت‌های ریشه‌دار و الهام‌بخش تولید کرد که هم در تاریخ و هویت ما ریشه داشته باشد و هم شواهد عینی پیشرفت کشور را نشان دهد.

➖ انحراف گفتمان نخبگانی
→ لازم است اتاق‌های گفت‌وگوی تخصصی (چه در رسانه‌ها و چه محافل غیردولتی) راه‌اندازی شود تا انحصار روایت دشمن شکسته شود.

➖ خستگی مردم از «صدای واحد»
→ باید فضای چندصدایی همسو ایجاد شود؛ یعنی اجازه بدهیم حرف‌ها و نقل‌های درونی مطرح شود تا روایت ملی اعتبار بیشتری پیدا کند.

➖ هراس اقتصادی و رفتاری مردم
→ به‌جای تکذیب صرف، باید شاخص‌های اقتصادی را شفاف و زنده منتشر کرد تا مردم تصویر واقعی‌تری از وضعیت داشته باشند.

➖ فرسایش اعتماد به تصمیم‌گیران
→ چهره‌های معتبر علمی، اجتماعی و مذهبی باید به صورت فعال در میدان ارتباطی حاضر شوند و صادقانه با مردم حرف بزنند.

اگر ادراک فروپاشی در ذهن مخاطب تثبیت شود، حتی موفق‌ترین عملیات نظامی نیز به سرمایه روانی تبدیل نخواهد شد. امروز بیش از هر زمان، قدرت هر ملتی در «حفاظت از ذهن‌ها» نهفته است. مقابله با این عملیات روانی گسترده، نیازمند ترکیبی متوازن از صراحت اطلاعاتی، روایت‌سازی فعال، تقویت تاب‌آوری اقتصادی و بازتولید وحدت اجتماعی است—در مسیری که «جنگ» تنها یکی از فصول آن است، نه سراسر کتاب.

همرسانی: