امروز بخش قابل توجهی از اقدامات دشمن در قالب یک سناریوی مکمل و پشتیبان دنبال میشود؛ سناریویی که بهجای درگیری مستقیم، بر ایجاد «ناامنیهای پراکنده»، «برهم زدن انسجام ملی» و «تشدید شکافهای هویتی و سیاسی» تمرکز دارد. آنچه در حال وقوع است، صرفاً مجموعهای از تحرکات پراکنده نیست؛ بلکه بخشی از راهبردی بزرگتر است که بر مبهمسازی مرز میان جنگ و صلح، امنیت و ناامنی، و دوست و دشمن استوار است. در چنین فضایی، واقعیتها و نشانهها بهعمد در هم آمیخته میشوند تا جامعه را در حالت سردرگمی و تردید نگه دارند. در این چارچوب، تحریک جریانهای تجزیهطلب، دامنزدن به…
آنچه این روزها تجربه میکنیم، صرفاً «جنگ کلاسیک» یا حتی «نبرد رسانهای» نیست؛ بلکه با یک عملیات روانی چندلایه، مهندسیشده و طولانیمدت روبهرو هستیم که تقابل نظامی آشکار، تنها یکی از ابزارهای آن است، نه تمام ماجرا. برای درک مختصات این سناریو، سه سطح درهمتنیده را باید همزمان دید: ۱. سطح راهبردی: معماری ادراک هدف اصلی طراحان، بازآفرینی حس فروپاشی حتمی در ذهن مخاطبان داخلی و خارجی است؛ ساخت تصویری از «نظمی که در آستانه فروپاشی است». به همین دلیل، از هر رویداد سخت—موشکباران، ترور، حمله سایبری—بهمثابه سندی برای اثبات این روایت استفاده میکنند. جنگ، صرفاً نمایشی مهیب است تا…
در روزهایی که جنگ به دروازههای ایران رسیده و نظم ژئوپلیتیکی منطقه در حال فروپاشی است، برخی در داخل کشور، با لحنی گلایهآمیز یا مطالبهگرانه میپرسند: «امت اسلامی کجاست؟ چرا کسی به کمک ما نمیآید؟» این پرسش اما، بیش از آنکه نشانهٔ دغدغهای اصیل باشد، بازتابی است از نبود خودآگاهی تاریخی. بسیاری از همین پرسشگران، طی سالهای گذشته با ترویج دوگانههای کاذب میان «ملت» و «امت»، ترجیح مرزهای ملی بر پیوندهای فراملی را عقلانیتی راهبردی معرفی کردهاند؛ و با تقلیل منافع ملی به چارچوبهای سرزمینی، هرگونه کنش همبستگیمحور فراملی را مزاحم توسعهخواهی داخلی یا تهدیدی برای پروژههای هویتسازی ملی تلقی…
گزارشهای متعدد امنیتی و رسانهای نشان میدهد آنچه در روزهای اخیر از سوی دشمن طراحی و اجرا شد، فراتر از یک عملیات نظامی محدود یا اقدام تلافیجویانه بود. این اقدام بخشی از یک سناریوی چندلایه و هدفمند برای فروپاشی ساختاری جمهوری اسلامی محسوب میشد. در این طرح، هدف صرفاً انهدام چند پایگاه یا وارد آوردن ضربهای تاکتیکی نبود؛ طراحیها بر آن بود که با یک یورش غافلگیرکننده و همزمان، شریانهای حیاتی کشور در سه حوزهٔ کلیدی—نظامی، علمی و سیاسی—مورد هدف قرار گیرد. گزارشها حکایت از وجود لیستهایی از چهرههای کلیدی، جدول زمانبندی دقیق و عملیاتهایی هماهنگشده دارد که قرار بود…
آقای محمد فاضلی نوشتهاند: «در این جنگ مشخص شد مردم ایران از خواننده لسآنجلسی محروم از دیدار میهن تا فیلسوف مسلمان رانده شده از وطن، از منتقد مسلمان زندان رفته و زجر کشیده تا فعال اقتصادی سکولار به ستوه آمده از حکمرانی بد، بر محور ایران متحد میشوند، اما امتگرایی چنین ظرفیتی برای اتحاد ایرانیان ندارد.» ایشان در تحلیل خود از «امتگرایی» دچار چند خطای مفهومی و تاریخی است که لازم است به آنها اشاره شود. ۱. مغالطهی جایگزینی امتگرایی با ایرانگرایی آنچه در حوادث اخیر شاهد آن هستیم، همدلی طیفهایی از جامعه ایران حول مسائل ملی است. اما نتیجه…
دوازده روز نبرد مستقیم میان ایران و رژیم صهیونیستی، نه پایان یک جنگ بلکه آغاز مرحلهای جدید در نظم امنیتی منطقه بود. برخلاف بسیاری از تحلیلها، آنچه اهمیت دارد نه تعداد موشکها یا میزان تخریب، بلکه تغییری است که در محاسبات دشمن اتفاق میافتد. باید با دقت و صراحت گفت: ایران شکست نخورد، اما هنوز بازدارندگی قطعی هم ایجاد نکرده است. بسیاری از مقامات نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی که دستور مستقیم عملیاتهای ترور را صادر کردهاند، همچنان در امنیت کامل هستند. این وضعیت بهروشنی نشان میدهد که هزینهٔ اقدام برای دشمن هنوز آنقدر بالا نرفته که تصمیم به توقف…
تمیم البرغوثی پیامی منتشر کرده است که اگرچه در قالب یک تحلیل جنگی نوشته شده، اما بهوضوح فراتر از تحلیل است: این پیام، یک مانیفست تمدنی است؛ صدایی از قلب جغرافیای دردمند فلسطین که اکنون به عقلانیتی در تراز ژئوپلیتیک جهانی تبدیل شده است. برخلاف تحلیلهای روزمرهای که در آنها از شکست یا پیروزیهای تاکتیکی سخن گفته میشود، البرغوثی تصویری ترسیم میکند از یک نبرد نهایی، یک رویارویی صفر و یکی که پایان آن، نه صرفاً تعیینکننده سرنوشت فلسطین، بلکه تعیینکننده آینده کل منطقه است. او میگوید: آزادی کامل ممکن است؛ بهشرط آنکه برخی از ما، برخی دیگر را تنها…
در روزهای گذشته، تحلیلهایی دربارهی احتمال جنگ مستقیم میان ایران و رژیم صهیونیستی منتشر شده که بیشتر از آنکه ارزیابیهای امنیتی باشند، تابلویی سیاه، یکطرفه و آخرالزمانی از آیندهٔ ایران ترسیم میکنند: از بمباران اتمی تهران و ورود قطعی آمریکا گرفته تا فروپاشی شبکههای امنیتی، پخش پیام تسلیم از صداوسیما، و حرکت گروههایی چون منافقین برای تسخیر شهرها. شش خطای جدی در این مدل تحلیلها را مرور کنیم: ۱. ایران فقط دیپلماسی نیست در بسیاری از این سناریوها، ایران بهعنوان کشوری تصویر میشود که جز دیپلماسی اخلاقمحور و امید به جامعه جهانی، ابزاری برای دفاع از خود ندارد. در حالیکه…
در منطق جنگ ترکیبی، سلاح دشمن فقط انفجار و باروت نیست؛ داده و روایت هم در خط مقدم قرار دارند. پیامهایی که ما در شبکههای اجتماعی منتشر میکنیم—حتی اگر صرفاً واکنشی شخصی یا احساسی به وضعیت روزمره باشد—در معرض رصد مداوم اتاقهای تحلیل دشمن است. این اتاقها نهفقط بهدنبال شنیدن سخنان ما، بلکه در پی «سنجش روان جامعه»، «شناسایی گسلهای فعال» و «پیشبینیپذیری رفتار عمومی» هستند. آنها از همین محتواها برای تصمیمسازی در حوزههایی چون عملیات روانی، مداخله رسانهای، و حتی طراحی فشارهای دیپلماتیک و امنیتی استفاده میکنند. هر بار که در کلام خود—ولو ناخواسته—نشانهای از فروپاشی، ناامیدی، یا تفرقه…
محورها، رویکردها و راهبردهایی که شاید کمک کنه توی این اوضاع به روایت بهتر: ۱. اصل راهبردی: روایت مقاومت، نه روایت بحران دشمن بهدنبال القای «بحران بیپایان» و «فروپاشی قریبالوقوع» است؛ روایت ما باید بر حقانیت مقاومت، مشروعیت پاسخ نظامی، و انسجام ملی تمرکز کند. بر ابتکار عمل ایران، عقلانیت تصمیمات، و محدود بودن جنگ به منافع امنیتی ملی تأکید شود. ۲. مدیریت هیجان: نه اغراق، نه تخدیر از روایتهای اغراقآمیز، وعدههای زودبازده یا پیروزیهای بدون پشتوانه خودداری شود. در عینحال، روایتهای مأیوسکننده، بزرگنمایی آسیبها، و تضعیف روحیه عمومی نیز نباید بازنشر شود. شجاعت همراه با بصیرت را القا کنید،…
ما در میانهٔ میدان ایستادهایم، بیسایهٔ چترهای ائتلاف و بیپشتوانهٔ کنفرانسهای پرزرقوبرق. آنچه داریم، نه محصول میزهای چانهزنی است و نه هدیه محافل قدرت. آنچه داریم، تکهتکه از جان برآمده است؛ از شبهای بیپایان آزمایشگاهها، از خطوط تولید خاموشناشدنی، از امیدهایی که با دست خالی ساخته شدهاند، نه با قراردادهای پرمهر و امضا. در سوی دیگر میدان، بلوکهایی ایستادهاند که قرنهاست نقشه تسلط ترسیم میکنند؛ با شبکههای بههمپیوسته نظامی، مالی، رسانهای و اطلاعاتی. چیزی فراتر از یک دشمن نظامی. اینجا با ساختارها میجنگیم، با سامانههای انباشته از سرمایه و تجربه، با الگوهای بهظاهر پیروزمند تمدنسازی غربی. اما معادله ساده نیست….
وقتی برای اولین بار به یک مدل هوش مصنوعی پرسیدم «آیا نماز جماعت در هواپیما صحیح است؟»، تصور نمیکردم جوابی دریافت کنم که هم دقیق باشد، هم مستند، هم روان. بعد هم با یک دستور ساده، توانست نظر مراجع مختلف را برایم فهرست کند. نه در قالب لینک و ارجاع، بلکه درست مثل یک پاسخگوی آشنا به ادبیات فقهی و احکام دینی. فکر کردم این فقط یک شوخی است یا نهایتاً ابزار کمکآموزشی. اما هر چه گذشت، دیدم که این مدلها دارند جدیتر و عمیقتر وارد حوزههایی میشوند که تا دیروز در انحصار متخصصان دینی بود. پرسش و پاسخ فقهی،…
پیام امام خمینی (ره) به روحانیت و حوزههای علمیه(منشور روحانیت)، و پیام اخیر مقام معظم رهبری به مناسبت صدمین سالگرد تأسیس حوزه علمیه قم، هر دو میتوانند در زمرهٔ متون مرجع و بنیانگذار در گفتمان روحانیت شیعی و حوزههای علمیه معاصر جای گیرند. بازخوانی تطبیقی این دو متن، نه تنها شکافها و استمرارهای مفهومی و روشی را آشکار میسازد، بلکه امکان فهم تحولات پارادایمی در تعریف نقش حوزه در نسبت با قدرت، جامعه و تمدن را فراهم میکند. ۱. افق گفتمانی مشترک: تثبیت حوزه به مثابه «فاعل اجتماعی» در هر دو متن، حوزه صرفاً یک نهاد آموزشی یا مرکز تولید…
در مسیر فهم عمیقتر مبانی نظری اسلام و نسبت آن با مسائل انسان معاصر، مراجعه به آراء اندیشمندانی چون شهید مطهری، آیتالله مصباحیزدی و دیگر متفکران برجسته نیمقرن اخیر، امری رایج و در عین حال موجه است. این رجوع، ریشه در جامعیت علمی، صداقت فکری و دغدغهمندی آنان در پاسخ به پرسشهای بنیادین دوران مدرن دارد. آنان کوشیدهاند آموزههای وحیانی را با زبانی عقلپسند و متناسب با اقتضائات روز، بازخوانی و بازآفرینی کنند. با اینحال، در میان چهرههای مؤثر معاصر، شخصیتی حضور دارد که علیرغم برخورداری از سرمایهای کمنظیر در عرصه اندیشه دینی، کمتر از این زاویه مورد توجه قرار…
مفهوم «زیّ طلبگی» از جمله اصطلاحاتی است که در فضای حوزوی بسیار رایج است. هرچند تعبیر «زیّ» در لغت بهمعنای هیئت و ظاهر است، اما آنچه تحت عنوان «زیّ طلبگی» در حوزهها مطرح میشود، فراتر از لباس و پوشش است و به نوعی، مجموعهای از سبک زندگی، منش اخلاقی، جهتگیری فکری و حتی نحوۀ تعامل اجتماعی را شامل میشود. مسأله اما اینجاست که این اصطلاح، با وجود کاربرد وسیعش، از معیارهای روشنی برخوردار نیست. گاهی زیّ طلبگی به سادهزیستی تقلیل داده میشود، گاهی به سکوت و کنارهگیری، گاهی به لباس خاص یا شکل سخن گفتن، و گاهی به نوعی بیتکلفی…
موضوعات وبلاگ
- تأمّلات و تحمّلات (۱۴۸)
- رسانه و ارتباطات (۶۱)
- زنان و خانواده (۲۷)
- فرهنگ و جامعه (۵۱)