به نظرسنجیها نمیتوان اعتماد کرد. تجربهی نظرسازیهای متعدد و میزان خطای نظرسنجیها زمانی که نسبت به وضعیت سیاسی و نوع انتخاب مردم ایران سنجیده میشود، معادلات را به هم میریزد. اما برای کسانی که اعتماد زیادی به نظر سنجیها دارند فکر میکنم جمعبندی بسیاری از این نظرسنجیها در نهایت یک همچو وضعیتی را به نمایش میگذارد. حتی بدون در نظر گرفتن نظرسنجیها، به نظر اوضاع سیاسی اینچنین ست: به حتم انتخابات به دور دوم میرود و در دور دوم، دو وضعیت متفاوت داریم: [قالیباف ـ روحانی] یا [قالیباف ـ جلیلی]. در هفتهی گذشته تلاش بسیاری برای انتقال آراء سبد سعید…
تبلیغات انتخاباتی شروع شده است و وضعیت اسفناک اخلاق در رسانهها که بسیاری از مسئولین نیز با ندانمکاریهایشان در آن دخیل هستند، به حتم تبلیغات را با تخریبات همراه میکند. تخریب رقیب که به بهانهی نقد صورت میگیرد. و این عادت این چند سال گذشته بوده است. چنانچه رسانههای بصیرتپراکن در دو سال گذشته، بسیاری از مسألههای فرعی را به مسألهی «اصلی» مملکت بدل کردند و راستها را با دروغها آمیختند و حقایق را با تهمتها ممزوج کردند و دهندرّگیها کردند به اسم بصیرت و وهمهای خود را به خورد مخاطبان دادند و گمانهای خود را به اسم پیشگویی بیان…
واماندههای از فضای سیاسی، در قالب یک ائتلاف پنچ نفره و با استفاده از هزینههای هنگفت و در یک ساز و کار «سیاسیکارانه»، شخصی را برگزید که بعدها رد صلاحیت شد و بر اساس همان روش سیاسیکارانه، نمایندههای مجلس را توجیه کردند که درخواست بدهند مثلا که آن شخص از مجلس نرود و رئیس جمهور نشود! و در خدمت مجلس بماند سابقون سیاست ـ که تا حدی به جز یکی، باقی در هشتاد و چهار در چهارچوب گفتمان سوم تیر نمیگنجند ـ در قالب ائتلاف پیشرفت، با حضور حداد و ولایتی برای کنترل قالیباف شکل گرفت تا اشتباه راست در…
چه کسی میتواند از شورای نگهبان تاییده بگیرد که صلاحیت در معرض انتخاب قرار گرفتن برای ریاست جمهور دارد؟ این پرسش، با استراتژی لشکرکشی سازمانی برای نامزدی و علی الخصوص با ثبت نام هاشمی و مشائی، پر رنگتر شده است. این دو، که شاید دیگر آنچنان رو در رو نباشند و ننمایند، مقیاسی برای سنجش تصمیم شورای نگهبان است که هر چه حکم کند قانون است و باید پذیرایش بود. و اینکه رئیس مصلحت، به حکم رهبری منصوب است، معنای صلاحیت برای نامزدی ریاست جمهور نمیدهد. و شاید رئیس مصلحت «به مصلحت» در این جایگاه نشسته است. چنان که مردود…
بازدید و مخاطب میآورد، اما چه چیزی کسب میشود؟ ثبت نام از نامزدهای ریاست جمهوری، همراه میشود با حاشیههایی که گاه با انعکاس گستردهای توسط صدا و سیما و خبرگزاریها و سایتهای خبری همراه میشود و بر وزن این حاشیهها میافزاید. این وزندهی، چه حاصلی برای ما دارد جز اینکه منجر به وهن نظام میشود؟ و یا بهانهای میشود برای برخی که ثبت نام نامزدی ریاست جمهوری را بچسبانند به طرح اصلاح قانون انتخابات که نامزد احتمالی باید در آن از ۲۰۰ نماینده مجلس و ۲۵ عضو خبرگان ادوار گدایی امضا کند تا مجوز ثبت نام را داشته باشد. بعدتر…
بلبشوی ِ نامزدبازیِ انتخابات، که حکایت از «امر ِ واقع» دارد، برخواسته و حاصل ِ زحمات ِ بخشهای متعددی در نظام است که خواستهی حُسن ِ نتیجه، دایرهی آزادی عملشان را در روشهای اجرای «عملیات روانی» به خصوص در رسانهها، در چند سال گذشته، بدل به مضحکهای برای توهین و «برچسبزنی» کرده است. آب گلآلود ِ سیاست ِ پس از خفهکردن فتنه، سیاست را به صحنهی بیاخلاقی و تئاتری که «موجسازی» را بدل از «جریانسازی» فهم کرده و به نمایش میگذارد، جز این بلبشو را خلق نمیکرد. «امر واقع»، چه مُنتَج از تلاشهای از جنس ِ «مهندسی معقول و منطقی»…
«اینجانب قصد ندارم که دولت موجود را مثل دولت بنیصدر معرفی کنم و یا سرنوشتی شبیه آن دولت را برای این دولت بخواهم، بلکه مقصود این است که باید مانع گرفتار شدن کشور به سرنوشت آن روزگار شد»؛ هاشمی رفسنجانی؛ نامهی بدون سلام و والسلام پروندهی «سقوط یک رئیس جمهور» که در خبرگزاری تسنیم به مدیریت حمیدرضا مقدمفر(معاون فرهنگی سپاه) منتشر شد و بنایش عبرتپژوهشی تاریخی بود، مستند «سرانجام نامبارک» که پریشب از صدا و سیما پخش شد و به وضوح نشان میداد که احمدینژاد به شدت شبیه به بنیصدر است، نوشتههای پرتعدادی که هر روز در سایتهای جهاننیوز و…
دیشب مستند «سرانجام نامبارک» از شبکهی یک حول و حوش ساعت بیست و یک و پنجاه دقیقه پخش شد. مستندی با یک حرف مشخص: «شباهتهای فراوان بنیصدر به احمدینژاد» وضعیت رسانهای و سیاسی کشور به نحوی شده است که اگر از احمدینژاد خوب بگویی، از اعضای جریان انحرافی مزخرف میشوی و اگر از احمدینژاد بد بگویی، منتسب به برخی جریانهای مزخرف دیگر میشوی. یعنی میانهی دوگانهی سفید و سیاه. مستندی که دیشب پخش شد و من حدس میزنم در صدا و سیما تدوین نشده باشد، یک مستند غیرحرفهای از این جهت که به صورت تابلو و نه زیرکانه تمام تلاش…
مجلس استیضاح وزیر کار ـ یا زورآزمایی نمایندگان مجلس در پی مصوبهنماها و قانوننماهای هولهولکی برای کنترل دولت، که مجلس را از شأن اصیلش دور کرده بود، و زورآزمایی دولت با مجلس، یا حتی بخوانید با لاریجانی ـ تهوعآور و پایان بسیاری از امیدها به حل مشکلات مردم بود. که هر چه در این مدت، مولای ما، خامنهای، گاه به اشارت و گاه به صراحت بر دوری از اختلافها و دوری از نمایش زورآزمایی در صحنهی عمومی تاکید کرد، گوشها کر و دستها باز برای بازیهای کودکانه بود. مجلسی که شأن در رأس بودن را رعایت نکرده و نمیکند و…
احمدینژاد از چشم افتاده است. این از چشمافتادن نیز پس از آن خانهنشینی کزایی، اوج گرفت. کسی هم که از چشم بیفتد، با زمینهی تردید به حرفها و اعمالش نگاه میشود و ارزیابیها با بدبینی همراه خواهد بود. این کلید تحلیل وضعیتیست که احمدینژاد در آن قرار دارد. حالا هر روایتی هم در توجیه و تصدیق آن اتفاق رخ دهد، بازی را تغییر نمیدهد و قصهی این وضعیت نیز از همان سرچشمه که خراب شده است باید اصلاح شود و تغییر در روایت توسط غیر از احمدینژاد، آب راکد را، رود نمیکند. *** احمدینژاد ِ شهردار، از دل آبادگران جوان،…
برخورد با وبلاگنویسان، گاه برخورد با وبلاگنویسی تعبیر میشود و بازنماییاش، بدل به جریانواره میشود. و گاه که تعبیر نه، عین ِ برخورد با وبلاگنویسیست. در این فرض، قاضی ِ دادگاه، و فراتر و مهمتر از از او، قاضی القضات و ید ِ باسط الاختیارش، دادستان است که باید تشخیص دهد به بصیرت که با برخورد، پاشنهی چه چیزی را میزند؟ که برخورد با وبلاگنویس ِ خاطی، که واجب است و بر اساس قانون، روح ِ حرکت انقلاب اسلامی را، که قانونساز است، مخدوش نکند. گاه فرض این میشود که «سیستم» و «جریان» ی میخواهد با وبلاگنویسی برخورد کند، و…
نه ِ دی، خالصترین حضور ِ انقلابی ِ مردم را میشد در خیابانها دید. مردمی که فتنه را پس میزدند به مدد حضورشان. به مدد بصیرت و وقتشناسیشان. نه ِ دی، روز ِ انقلاب ِ اسلامی بود. برای منی که تجربه نکردهی روزهای پنجاه و هفت بودم، نه ِ دی، زاویهای بود تا از دریچهی آن، سالهای آغازین برایم تداعی کند. اگرچه معتقدم که حاضران ِ نه ِ دی از کسانی که سالهای پنجاه و هفت را رقم زدند با بصیرتتر بودند و کار ِ ایشان گرانقدرتر از پنجاه و هفتیهاست. خیلیها را نه دی دیدم. از مرحوم محمود گلابدرهای…
من نمیدانم بعضیها چرا اینقدر خوشگلاند. حداد عادل با تسنیم(بخوانید بدل ِ فارسنیوز)، مصاحبه کرده و گفته است که «با وجود شورای نگهبان نگران طرح اصلاح قانون انتخابات نیستیم» و به مسئولین اجرایی و در اصل احمدینژاد گفته است که «شورای نگهبان بر اساس مر قانون عمل میکند و از این رو نباید در خصوص بررسی اصلاح قانون انتخابات نگران بود». یا حداد عادل نمیداند که روی صحبت احمدینژاد با مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده است و یا خودش را به ندانستن زده است. هرچه، اینکه یک آدم از یک همچو طرحی نگران نیست، برایم جای تعجب دارد. اصلش، تصویب…
خیلی دیدهام و خیلی شنیدهام و خیلی گاه با ادبیات انقلابی خواستهاند که وبلاگنویس حزباللهی مالهکشی کند. مالهکشی یعنی بخواهی اشتباهی را که بخشی از جمهوری مرتکب شده است و برای جمهوری و مردم و غیره هزینه داشته است را توجیه کنی و رویش خط بکشی. مثلا با لالمانی گرفتن، مثلاتر با اینکه این اشتباه یک نفر بوده است و با اینکه هنوز جمهوری حرکت مثبتی برای حل آن نکرده است باز نباید به پای نظام گذاشته شود و قس علی هذا. مالهکشی یعنی «هر طور که شده» از نظام و کارهایش دفاع کنی. چه که مثلا دو هفتهی پیش…
سال هشتاد و هشت و روزهای اولیهی پس از انتخابات که تهران آبستن اتفاقات بود و در بعضی از خیابانها نیز درگیریها شروع شده بود، تلویزیون، مملکت را گل و بلبل نشان میداد. دریغ از پخش خبر و یا گزارش از این اتفاقات. تنها کاری که بعد از جند روز تلویزیون انجام داد، شرکت کنندگان در آشوبها را در قالب معدودی آشوبطلب جلوه داد. «بایکوت» راهبرد تلویزیون بود. راهبردی که به طور مشخص با شکست مواجه شد و اعتماد بسیاری را به تلویزیون از بین برد و باعث شد، شبکههای خبری معاند، رسانههای بهتری برای پیگیری اخبار اتفاقات جلوه کنند….
موضوعات وبلاگ
- تأمّلات و تحمّلات (۱۳۲)
- رسانه و ارتباطات (۴۷)
- زنان و خانواده (۲۷)
- فرهنگ و جامعه (۴۷)