
فکر کنید شما میخواهید با دوستانتان در جایی قراری بگذاریدمثلا سه چهار ساعتی را حرف بزنید. شما یک فردی هستید که علقهها و باورهای دینی دارید و سبک زندگی یک حزباللهی را میپسندید. شما برای این نشست دوستانه چند راه حل دارید:
یک: میتوانید در مکانهای عمومی ِ سرباز مثل پارک قرار بگذارید. در این فرض، شما به طور عملی با چند مشکل مواجه هستید: سرما، گرما، نور آفتاب، سر و صدا، صندلیهای نامناسبی که چند ساعت نمی توان رویشان نشست، عبور عابران و پرت شدن حواس و ….
دو: میتوانید در مکانهای عمومی ِ سربسته قرار بگذارید. مثل ِ امامزادهای، کلاس ِ دانشگاهی، مسجدهای عمومی، کافهها، رستورانها و قس علی هذا. در این فرض نیز شما با مشکلاتی مواجه هستید:
امامزادهها: شلوغی، کمی فضا، عبور عابران و پرت شدن حواس، سر و صدا، نبودن شرایط پذیرایی درست و درمان، حضور خانمها در جلسه امکانپذیر نیست و … .
کلاسها: خالی نبودن خیلی از کلاسها، ورود دانشجویان دانشگاههای دیگر با سختی همراه است، نبودن شرایط پذیرایی درست و درمان، سر و صدا و … .
مسجدهای عمومی: شلوغی و سر و صدا و رفت و آمد و خیلی وقتها کثیفی، حضور خانمها در جلسه امکانپذیر نیست و … .
کافهها: پر از دود هستند معمولا، محیط بعضا نامناسبی میشوند از لحاظ اخلاقی، هزینههای بیربط و زائد و زیادیئی دارد، به طور کلی در قالب ِ سبک زندهگی یک حزباللهی نمیگنجد، و … .
رستورانها: آدم همیشه اینقدر گشنه نیست که لازم باشه در رستوران قرار بذاره، غذا خوردن در رستوران بدل به حاشیهای مهمتر از متن میشود!
…………..
اینها را مقدمه بگیرید و برویم سر اصل بحث:
مسئلهی یکی از دوستان: بچه حزب اللهیهای ما، به جای اینکه در مسجد جمع بشوند، به کافه میروند و آنجا جمع میشوند. این یعنی یه جای کار میلنگد!
این یعنی یک نفر تا حالا شعورش نرسیده است که باید یک پاتوقی برای بچه حزباللهیها ردیف کند. یعنی اینکه ما در مسجد محدودیتهایی داریم که نمیتوانیم بعضی جلسات را آنجا برگزار کنیم. معظل وقتی بیشتر میشود که شما بخواهید یک جلسهی ده نفره بگذارید که توی جلسه مثلا دو سه تا خانوم باشد. محدودیتهای مسجد این جا هم مانع ِ کار میشود. تعریفی که ما از مسجد ارائه دادیم و حدود و مرزهایی که برای مسجد تعریف کردیم و فرار از نگاه ِ مجتمعوار به یک مسجد، ما را با این معظل مواجه کرده است. و شما به حتم به جای چانهزنی با مساجد و محدودیتهای حضور در مسجد و امکانات جانبی برای پذیرایی از حاضران و غیره رو تاب نمیآرید. بسیاری از دوستان را میشناسم که برای جلسههایشان دچار مشکل هستند و برای یک سری جلسات کوچک، همیشه دچار بحران میشوند.
بعضیها و شاید قدیمترها، مسجدها را مجتمعوار درست میکردند. کتابخانه و سالن اجتماعات و اتاقهای مختلف و حتاتر مغازه را در قالب یک مجتمع میدیدند و به طور کلی، شما در مسجد با یک بستهی خدماتی مواجه بودید و نه فقط با یک نمازخانه که فقط سه ساعت در روز باز هست! بعدتر اینکه، ما مدلی برای یک پاتوق که بتواند با نگاههای بومی سازگار باشد نداریم. یعنی تلاشهایی شده است، اما خب این تلاشها نظم و انسجام نداشته است. یعنی اگر کسی هم پولی و دغدغهای داشته باشد که بخواهد یک پاتوقی منطبق با نگاههای بومی درست کند، با بحران مدل و الگو مواجه میشود.
من البت فکر میکنم برای حل این معظل، باید دو تا کار انجام داد تا یک مقداری فضا بهتر شود؛
یک: باید تعریفمان را از مسجد و کارکرد ِ آن ارتقا بدهیم و مسجد را بهتر تعریف کنیم.
دو: یک سری پاتوق عمومی در سطح شهر و به خصوص در فضاهایی که دانشجومحورتر هست تاسیس کنیم که با استانداردهای بومی منطبقتر باشد و تا حدی خلاء وجود محیطی سالم را پر کند.
………………………………………………………………….
پینوشت یک: نکتههایی و نظراتی هم در مورد این دو راهکار دارم که شاید توی یه فرصتی بشه نوشتشان.
پینوشت دو: این مطلب بیربط به این مطالب نیست: + و + و +
پینوشت سه: این نکات، حاصل توجه و صحبتی بود که در میان بخشی از دوستان، در یکی از شبکههای اجتماعی صورت گرفت.
رفتن به کافه یک سنته حسنه هستش/با این ننگ نامه ها نمیتونی نابودش کنی :دی
اول لایک
دوم اینکه میشود یک کافه حزب اللهی هم راه انداخت. هم درآمدزایی دارد و هم کاربرد فرهنگی
میثم رمضانعلی: نکته دقیقا در همین امر است. کافه یک لغت با یک بار فرهنگی و تاریخیست و باید تا حد امکان از آن دوری داشت. بعدتر اینکه برای یه پاتوق مناسب باید الگو و مدل داشت
تو کافه هم نمیشه جلسه درست حسابی برگزار کرد . تو مسجد هم نمیشه . فکر کنید مثل شما چند نفر دیگه هم جلسه داشته باشند . مسجد جای اختصاصی نیست که بخوایم براش برنامه ریزی شخصی کنیم .
اتاق جلسات هم اگر باشد باید یک جایی بیرون شبستان مشجد باشد و به صورت خصوصی به دوستان تحویل داده بشه برای ساعات نیاز ..
من به نظرم برای جلسات یک اتاقی در نظر گرفته و دوستان برن استفاده کنن ..
در زمان انقلاب همه جلسات تو مسجد بودن چون اصلیترین عوامل هم پا منبری های مسجد بودن . برا همین مسجد شد سنگر .. الان که بچه های حزبلی ما ماهی یه بارم مسجد نمیرن چه برسه به اینکه بیان مسجدو بکنن سنگر ..
در این رابطه اینجا نوشتم قبلا
http://shavand.ir/?p=130
میثم رمضانعلی: همهی این جلسات در زمان انقلاب در مسجد نبوده. توی خونههای اشخاص بوده خیلیهاش.
ما می رویم حسینه محدودیت های مسجد رو نداره ولی خیلی از این جاهایی که شما نام بردید راحتتره
سر و کله زدن با مسئولین ِ حسینیه رو داره. سختی حضور خانم ها رو هم داره تا حدی.
هو العالم
ضرورت ِ وجوب عینی حضور خانم های محترمه و خوش فکر را در جلسات مردانه یا همان پاتوق و گعدههایتان ، و آقایان را بلعکس از جلسات فکری جنس دختران را از مشغله و دغدغه و اینهای ذهنیتان حذف بفرمایید، مشکلات اسلام و مسلمین حل میشود ان شالله/ من الله توفیق
آره من هم می خواستم همین رو بگم، که من نمی فهمم جلسه با خانم ها تو سبک زندگی حزب اللهی ها، چه ضرورتی خواهد داشت… فی الواقع جمع کنید این قرتی بازی ها رو!
سلام
بهتر بود متن رو یا کلا محاوره ای مینوشتید یا کلا رسمی!
با کلیت صحبت هاتون موافقم اما یه سوالی دارم!
زمان پیامبر مسجد محل بحث و صحبت و به شور گذاشتن مسائل رفع شبهات و سوالات و حل اختلافات وهمه و همه ی این دست مسائل بود!
بنظرم همون اصلاح دید بهتر هست!
در مورد صحبت اقای مهدیار هم بنظرم حتما لزومی نداره برن بیرون شبستان یه جایی ایجاد کنند
اگر یه بخش کوچیکی از همون مصلا (همونجایی که ملت نماز میخونند) داخل مسجد رو به اینکار اختصاص بدن….حتی بدون مرز بندی هم….فقط بگن این قسمت باشه برای بحث و اینها خیلی خوب میشه
حتی تر فرهنگ سازی میشه برای اینکار و حتی اصلاح میشه دید مردم در مورد مسجد
با این قید که وقت نماز جلسه تموم یا قطع بشه و بعدش ادامه داده بشه!
—-
در مورد صحبت خانم قدیانی هم من نظرم مثبت هست…کافه چرا باید جایی باشه که ازش دوری کرد؟
میتونیم کافه ی اسلامی ایجاد کنیم!
قید ممنوعیت هرگونه دود! و ایضا قید حجاب مناسب و لباس مناسب برای اقایون گذاشته بشه خیلی هم خوبه
لزوما نباید برای خانم ها چادر باشه البته!
از طرف دیگه اقای رمضانعلی، شما بخواید یا نخواید کافه بین مردم و بیشتر بین قشر جوان! باب هست…
بهتره جای اینکه بخواید قشر مذهبی رو منع کنید از رفتن به این جاها(در جواب کامنت خانم قدیانی گفتید باید تا حد امکان از ان دوری کرد)، یه جای مناسب ایجاد کنید
بسم الله
سلام برادر
احوالات
خوبی انشاء الله
در مورد موضوع باید بگم من با جلسات مختلط حتی برای حزب الهی ها و حتی تر در مسجد مشکل دارم
به نظرم حتی المقدور باید پرهیز بشه
ولی اگر نیاز بود هم در مسجد مناسبتی نداره
ولی یه نکته
ببین واقعا درست گفتی که ما از پتانسیل های مساجد استفاده نکرده ایم
این مصیبت عظمای مملکت ماست
خیلی خیلی خیلی مطلب مهمیه
شاید کوچکترینش هم همین مسئله پاتوق باشه
البته همه جا یه جور نیست
در اهواز که من درس می خوندم مساجد فعال بودن و اتفاقا نقش پاتوق رو هم داشتند خیلی وقتها
این نقش هم فرهنگ شده اونجا
ولی جاهای دیگه چنین چیزی ندیده ام
ما مساجد رو فراموش کردیم اخوی
خیلی جای کار داره این مبحث
یا حق
سلام…
کمینه نویس هایی که معرفی کردید رو دیدم جای دو کمینه نویس حرفه ای خالیه:
وبلاگ کوی او (که محشره):
kooyeoo.blogfa.com
وبلاگ ابتلا(خیلی عالیه):
ebtela.blogfa.com
وقتی او آمد جانها تازه شد ،
همچون روحی تازه در کالبدی مرده ،
با گرمای نفسها و کلام یک منجی ،
زمستان بهار شد ،
انقلاب شد.
کجاست احیاگری که احیای ما کند ؟
زمین رنجور شده !
نفسها به شماره افتاده ،
خون در رگهای انسانیت یخ بسته ،
آدمها ، زمین و زمان ، همه چشم براه اند ،
چشم براه وعده خدا ،
چشم براه یک منجی …
الیس الله بصبح قریب .
سلام
وبلاگ خواندنی دارید. با اجازه لینکتون کردم.
فیلم «آسمان محبوب» مهرجویی که در اثبات تناسخ است، با رای حسن عباسی جایزه جشنواره فیلم فجر را برد. وقتی حزب الهی خر باشد و ادعای تفکر هم داشته باشد بهتر از این نمی شود.
بسم الله الرحمن الرحیم
مدیر محترم سایت هابیل
با سلام و احترام
سایت ندای انقلاب با رویکردی خبری – تحلیلی و در راستای تبیین آرمانهای انقلاب شکوهمند اسلامی و افشای اهداف و برنامه های شوم دشمنان داخلی و خارجی آن، فعالیت خود را در فضای مجازی آغاز نموده است تا همراه با دیگر رسانه های متعهد، در راستای اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایفای نقش نماید.
لذا از آن رسانه وزین درخواست می گردد تا با افزایش تعاملات و تبادل لینک ،این سایت اینترنتی را برای انتشار گسترده مطالب یاری نماید.
پیشاپیش از حسن توجه تان به این سایت خبری – تحلیلی تشکر و قدردانی می نماییم.
روابط عمومی سایت ندای انقلاب
و من الله توفیق
خدمتتان عارضم که :
شکست فرهنگ فرمایشی, شکست سیاستگذاری دولتی در عرصه خلق هنری و ادبی …..در ایران تجربه بلوک شرق سابق را تکرار کرد اما عمق این شکست در ایران به جایی رسیده است که رهبر جمهوری اسلامی نیز بدان اعتراف دارند
میثم رمضانعلی: خسته نباشید! نظرات ربطی به متن نداشت.
ببین میشه اصلا اگه با اسم کافه مشکل داری عوضش کنیم بزاریم پاتوق،چایخونه،میعادگاه و ….چیز دیگه.
البته این بستگی به ذوق عزیزانمان در سازمان میراث فرهنگی و مدیریت محترم وبلاگ داره….
حالا میشه در همین زمینه هم چندتا همایش برگزار کرد…کلی خرج کردوبازم به نتیجه نرسیدوهمون اسم کافه رو روش گذاشت.
(اینم یه درد دل کوتاه)قبلا دنبال هرکدوم از رفقامون بودیم یاسرنمازبودن یا توکتاب یا توصف سرویس بهداشتی ویا…..تازه همه این ها هم تو مسجد صورت میگرفت اما الآن چی؟؟!!! دنبال هرکی میریم بهش زنگ که میزنی میگه بیا فلان قهوه خونه خدا نکنه کارواجبی داشته باشی مثلا چیزیت دستش باشه وبه دودم حساسیتم داشته باشی…..وآآآآآآآی کاشکی هنوز تنباکوتحریم بود.
سلام و درود
عرض به حضورتون که در مورد مجتمع بودن مساجد در دوره نه چندان قدیم و تغییر ماهیت اونها به نمازخانه ای آنهم فقط برای یک ساعت نماز جماعت! از وقتی شروع شد که مدیریت کلان فرهنگی تصمیم گرفت فرهنگسراها را به عنوان مجتمع یا همان کمپلکس جایگذین کند.
در حالی که میشد همین هزینه هایی که در هر گوشه ای به نام فرهنگسرا انجام شد به نام مسجد صورت بگیرد که محوریت همه فعالیت ها عبودیت و نماز است.
همه با هم بر این خائنین فرهنگی لعنت میفرستیم:|
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمت الله
یک سوال ؟؟ چرا باید در جلسات ما نامحرم ( یعنی خانم ها ) حضور داشته باشند؟؟!!!
اللهم احفظ سیدنا و قائدنا امام الخامنه ای
یا علی
کافه نخلستان پاتوق امن و سالم بچه حزب اللهی ها . اینجا را بخونید:
https://www.migna.ir/news/53908/