مطالب بیشتر
انتشار خبر دستگیری صدها عامل نفوذی در ایران، بار دیگر نگاه افکار عمومی را متوجه مقوله «جاسوسی» کرده است. بااینحال، تصور عمومی از جاسوس هنوز در همان قالبهای سنتی و کلاسیک باقی مانده است: مأمورانی با هویت جعلی، ابزارهای رمزنگاری، تعقیب و مراقبت، و انتقال اسناد محرمانه. این در حالی است که جاسوسی انسانی (HUMINT) در روزگار ما دچار دگرگونیهای عمیق شده و امروز با چهرهای بسیار پیچیدهتر و پنهانتر عمل میکند. سرویسهای اطلاعاتی جهان در حوزه جاسوسی انسانی بر چند اصل کلیدی تمرکز یافتهاند که ماهیت این عرصه را تغییر داده است: – نفوذ عمیق و طولانیمدت جاسوسان امروزی…
همانطور که زیمل پول را نه فقط یک وسیلهٔ مبادله اقتصادی، بلکه شیئی واجد «جان اجتماعی» میدانست که مناسبات انسانی و ساختارهای اجتماعی را دگرگون میکند، مبادلهٔ پیام در شبکههای اجتماعی نیز نقشی فراتر از انتقال معنا ایفا میکند. پیامها در این فضا به کالاهایی بدل میشوند که ارزششان نهتنها در محتوایشان بلکه در قابلیت دیدهشدن، اشتراکگذاری و تأثیرگذاری اجتماعیشان است. پیام، هم «شیء» است و هم «کنش»؛ هم ارزش مصرف ارتباطی دارد و هم ارزش مبادلهای در میدانهای اجتماعی. این وضعیت ما را به مرزهای فلسفی میان «شیء» و «رخداد» میبرد و پرسشی بنیادین پیش میکشد: آیا پیام صرفاً…
جنگ شناختی فقط رسانه نیست. موشک، افشاگری، هشتگ، نوسان دلار، و شایعههای اجتماعی، هرکدام به تنهایی شاید کمهزینه باشند، اما وقتی در یک سناریو کنار هم قرار بگیرند، فشار سنگینی بر ذهن و روان جامعه وارد میکنند.قدرت جنگ شناختی در همین همافزایی است: ضربههای کوچک، اما مهلک در مجموع. در جنگ شناختی، اشباع حسی یک سلاح است. خبرها آنقدر پشتسر هم میآیند که ذهن دیگر توان هیجان یا ترس را از دست میدهد.این بیتفاوتی، هدف طراحان جنگ ادراکی است: مردم خسته شوند و هیچ چیز دیگر برایشان مهم نباشد. پادزهر جنگ شناختی، روایتهای الهامبخش است؛ روایتهایی که هم از گذشته…
در میانهٔ بحرانهای پساجنگ، مصاحبهی علی لاریجانی نه یک گفتوگوی صرف، که یک نمایش اقتدار نرم بود. او نه در مقام یک نظامی، نه در جایگاه یک خطیب، بلکه در نقش یک سیاستورز آرام و کارکشته ظاهر شد که پس از چند دهه که در متن و حاشیهٔ ساختار قدرت تنفس کرده، حالا به زبان «اطمینان» سخن میگوید. ۱. زبان صیقلیافتهٔ سیاست لاریجانی استاد مهندسی گزارههاست. او واژههایی را انتخاب میکند که نه شوری ایجاد میکند، نه التهاب میسازد، اما ذهن مخاطب را تسخیر میکند. او «فروپاشی ذهنی» نمیسازد؛ بازسازی آرام ذهن سیاسی را دنبال میکند. از تهدیدی که به…
در جامعه شبکهای امروز، جایی که قدرت نه صرفاً از مسیر منابع مادی، بلکه از رهگذر تولید معنا و جهتدهی به افکار عمومی اعمال میشود، کنشگر رسانهای به بازیگری سیاسی ـ فرهنگی تمامعیار بدل شده است. قدرت حقیقی در دنیای امروز، توان شکل دادن به افکار انسانهاست و این افکار، بیش از هر چیز، در میدان روایتها و رسانهها ساخته میشود. بنابراین دیگر نمیتوان کنشگر رسانهای را تنها خبرنگار یا تولیدکننده محتوا دانست؛ او طراح ادراک و مهندس افق دید جامعه است. در چنین بستری، مرز کنشگری مسئول در رسانه و کنشگری بیپایبند، به سرچشمه معنایی بستگی دارد که از…
امروز بخش قابل توجهی از اقدامات دشمن در قالب یک سناریوی مکمل و پشتیبان دنبال میشود؛ سناریویی که بهجای درگیری مستقیم، بر ایجاد «ناامنیهای پراکنده»، «برهم زدن انسجام ملی» و «تشدید شکافهای هویتی و سیاسی» تمرکز دارد. آنچه در حال وقوع است، صرفاً مجموعهای از تحرکات پراکنده نیست؛ بلکه بخشی از راهبردی بزرگتر است که بر مبهمسازی مرز میان جنگ و صلح، امنیت و ناامنی، و دوست و دشمن استوار است. در چنین فضایی، واقعیتها و نشانهها بهعمد در هم آمیخته میشوند تا جامعه را در حالت سردرگمی و تردید نگه دارند. در این چارچوب، تحریک جریانهای تجزیهطلب، دامنزدن به…
آنچه این روزها تجربه میکنیم، صرفاً «جنگ کلاسیک» یا حتی «نبرد رسانهای» نیست؛ بلکه با یک عملیات روانی چندلایه، مهندسیشده و طولانیمدت روبهرو هستیم که تقابل نظامی آشکار، تنها یکی از ابزارهای آن است، نه تمام ماجرا. برای درک مختصات این سناریو، سه سطح درهمتنیده را باید همزمان دید: ۱. سطح راهبردی: معماری ادراک هدف اصلی طراحان، بازآفرینی حس فروپاشی حتمی در ذهن مخاطبان داخلی و خارجی است؛ ساخت تصویری از «نظمی که در آستانه فروپاشی است». به همین دلیل، از هر رویداد سخت—موشکباران، ترور، حمله سایبری—بهمثابه سندی برای اثبات این روایت استفاده میکنند. جنگ، صرفاً نمایشی مهیب است تا…
در روزهایی که جنگ به دروازههای ایران رسیده و نظم ژئوپلیتیکی منطقه در حال فروپاشی است، برخی در داخل کشور، با لحنی گلایهآمیز یا مطالبهگرانه میپرسند: «امت اسلامی کجاست؟ چرا کسی به کمک ما نمیآید؟» این پرسش اما، بیش از آنکه نشانهٔ دغدغهای اصیل باشد، بازتابی است از نبود خودآگاهی تاریخی. بسیاری از همین پرسشگران، طی سالهای گذشته با ترویج دوگانههای کاذب میان «ملت» و «امت»، ترجیح مرزهای ملی بر پیوندهای فراملی را عقلانیتی راهبردی معرفی کردهاند؛ و با تقلیل منافع ملی به چارچوبهای سرزمینی، هرگونه کنش همبستگیمحور فراملی را مزاحم توسعهخواهی داخلی یا تهدیدی برای پروژههای هویتسازی ملی تلقی…
گزارشهای متعدد امنیتی و رسانهای نشان میدهد آنچه در روزهای اخیر از سوی دشمن طراحی و اجرا شد، فراتر از یک عملیات نظامی محدود یا اقدام تلافیجویانه بود. این اقدام بخشی از یک سناریوی چندلایه و هدفمند برای فروپاشی ساختاری جمهوری اسلامی محسوب میشد. در این طرح، هدف صرفاً انهدام چند پایگاه یا وارد آوردن ضربهای تاکتیکی نبود؛ طراحیها بر آن بود که با یک یورش غافلگیرکننده و همزمان، شریانهای حیاتی کشور در سه حوزهٔ کلیدی—نظامی، علمی و سیاسی—مورد هدف قرار گیرد. گزارشها حکایت از وجود لیستهایی از چهرههای کلیدی، جدول زمانبندی دقیق و عملیاتهایی هماهنگشده دارد که قرار بود…
آقای محمد فاضلی نوشتهاند: «در این جنگ مشخص شد مردم ایران از خواننده لسآنجلسی محروم از دیدار میهن تا فیلسوف مسلمان رانده شده از وطن، از منتقد مسلمان زندان رفته و زجر کشیده تا فعال اقتصادی سکولار به ستوه آمده از حکمرانی بد، بر محور ایران متحد میشوند، اما امتگرایی چنین ظرفیتی برای اتحاد ایرانیان ندارد.» ایشان در تحلیل خود از «امتگرایی» دچار چند خطای مفهومی و تاریخی است که لازم است به آنها اشاره شود. ۱. مغالطهی جایگزینی امتگرایی با ایرانگرایی آنچه در حوادث اخیر شاهد آن هستیم، همدلی طیفهایی از جامعه ایران حول مسائل ملی است. اما نتیجه…
شهریور ۱۳۹۱ مطلبی نوشتم با تیتر: آیا مسئولین فیلترینگ، امنیت ملی را دچار مخاطره کردهاند؟ مطلبی که در سایت گرداب(مرکز بررسی جرائم سازمان یافته سایبری سپاه) نیز منتشر شد، ولی توسط کارگروه فیلترینگ دستور حذفش داده شد. بعد از حدود ۱۳ سال، کمی بازنویسیاش کردم. … یک: جرمانگاری یا تهدید امنیتی؟ مطابق ماده ۲۵ قانون جرائم رایانهای، «انتشار یا در دسترس قراردادن محتویات آموزش دسترسی غیرمجاز، شنود غیرمجاز، جاسوسی رایانه ای» جرم تلقی میشود که برخی با تفسیر موسع از آن فیلترینگ را هم ذیل دسترسی غیر مجاز قرار میدهند.» جاین سیاست قضایی که در توسط کارگروه تعیین مصادیق محتوای…
دوازده روز نبرد مستقیم میان ایران و رژیم صهیونیستی، نه پایان یک جنگ بلکه آغاز مرحلهای جدید در نظم امنیتی منطقه بود. برخلاف بسیاری از تحلیلها، آنچه اهمیت دارد نه تعداد موشکها یا میزان تخریب، بلکه تغییری است که در محاسبات دشمن اتفاق میافتد. باید با دقت و صراحت گفت: ایران شکست نخورد، اما هنوز بازدارندگی قطعی هم ایجاد نکرده است. بسیاری از مقامات نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی که دستور مستقیم عملیاتهای ترور را صادر کردهاند، همچنان در امنیت کامل هستند. این وضعیت بهروشنی نشان میدهد که هزینهٔ اقدام برای دشمن هنوز آنقدر بالا نرفته که تصمیم به توقف…
تمیم البرغوثی پیامی منتشر کرده است که اگرچه در قالب یک تحلیل جنگی نوشته شده، اما بهوضوح فراتر از تحلیل است: این پیام، یک مانیفست تمدنی است؛ صدایی از قلب جغرافیای دردمند فلسطین که اکنون به عقلانیتی در تراز ژئوپلیتیک جهانی تبدیل شده است. برخلاف تحلیلهای روزمرهای که در آنها از شکست یا پیروزیهای تاکتیکی سخن گفته میشود، البرغوثی تصویری ترسیم میکند از یک نبرد نهایی، یک رویارویی صفر و یکی که پایان آن، نه صرفاً تعیینکننده سرنوشت فلسطین، بلکه تعیینکننده آینده کل منطقه است. او میگوید: آزادی کامل ممکن است؛ بهشرط آنکه برخی از ما، برخی دیگر را تنها…
در سال ٢٠٢١ گفتم که «آزادی کامل ممکن است». سپس، زمانی که این جنگ در سال ٢٠٢٣ آغاز شد، اعلام کردم که روند آن آغاز شده است. و اکنون میگویم که آزادی نزدیک شده و فرصت ایران برای پیروزی—اگر برخی از ما برخی دیگر را تنها نگذارند—بیش از شانس اسرائیل است؛ حتی اگر ایالات متحده از آن حمایت کند. چند دقیقه صبوری کنید، آنچه را میگویم، خودتان قضاوت کنید. نخست آنکه، این جنگ نیازمند پایداری است و ایران از این منظر توانمندتر از اسرائیل است. ایران از نظر وسعت سرزمینی و جمعیت، بزرگتر است و فشار نظامی بر آن، منجر…
در مواجهه با بحرانها، سیاست رسانهای نظامهای سیاسی معمولاً میان دو رویکرد قرار میگیرد: شفافیت کامل یا انسداد کامل. در جمهوری اسلامی نیز این دوگانه در سالهای اخیر بهطور جدی تجربه شده است: یا از بازتاب وقایع جلوگیری شده، یا در موارد معدودی، برخی پوششها بهصورت مدیریتشده و محدود انجام گرفته است. اما به نظر میرسد این وضعیت میانه، که نه شفاف است و نه قاطعانه مسکوت، بیشترین آسیب را به اعتماد عمومی وارد کرده است. برای تبیین این مسئله، میتوان دو الگوی متفاوت را مقایسه کرد: الگوی رسانهای حماس، با همهٔ نقدهای موجود، در حوزهٔ نبرد رسانهای بسیار فعال…
سال هشتاد و هشت و روزهای اولیهی پس از انتخابات که تهران آبستن اتفاقات بود و در بعضی از خیابانها نیز درگیریها شروع شده بود، تلویزیون، مملکت را گل و بلبل نشان میداد. دریغ از پخش خبر و یا گزارش از این اتفاقات. تنها کاری که بعد از جند روز تلویزیون انجام داد، شرکت کنندگان در آشوبها را در قالب معدودی آشوبطلب جلوه داد. «بایکوت» راهبرد تلویزیون بود. راهبردی که به طور مشخص با شکست مواجه شد و اعتماد بسیاری را به تلویزیون از بین برد و باعث شد، شبکههای خبری معاند، رسانههای بهتری برای پیگیری اخبار اتفاقات جلوه کنند….
اکنون زمان برگزاری دادگاه است. برگزاری دادگاهی که در آن کسانی که چهار سال پیش بزرگترین ظلم را در حق نظام کردند محاکمه شوند. اکنون زمان برگزاری نمایندهی کسانیست که به همین دولت و به همین مدیران برگزاری انتخابات و به همین نظام رأیگیری تهمت ِ تقلب، آن هم تقلب ِ ۱۱ میلیونی زدند و امروز طرفدرانش به همین دولت و به همین مدیران برگزاری انتخابات و به همین نظام رأیگیری چون نامزدشان رأی آورده است هیچ شبههای وارد نمیدانند. میرحسین و کروبی را آزاد کنید و به محکمه بسپاریدشان تا حال که همین حکومت با همین نظام رأیگیری بار…
خیلی دیدهام و خیلی شنیدهام و خیلی گاه با ادبیات انقلابی خواستهاند که وبلاگنویس حزباللهی مالهکشی کند. مالهکشی یعنی بخواهی اشتباهی را که بخشی از جمهوری مرتکب شده است و برای جمهوری و مردم و غیره هزینه داشته است را توجیه کنی و رویش خط بکشی. مثلا با لالمانی گرفتن، مثلاتر با اینکه این اشتباه یک نفر بوده است و با اینکه هنوز جمهوری حرکت مثبتی برای حل آن نکرده است باز نباید به پای نظام گذاشته شود و قس علی هذا. مالهکشی یعنی «هر طور که شده» از نظام و کارهایش دفاع کنی. چه که مثلا دو هفتهی پیش…
یک: دادستان تهران در مورد تشویق حاجمنصور به کشتن مشائی، بیان کرده است که شخصی که در مورد او صحبت شده است میتواند اعلام جرم کند. یعنی مشائی بیاید و علیه حاج منصور شکایت کند. خیلی شاد هستند بعضیها. این در حالیست که حاجمنصور ارضی بارها و بارهاست و سالها و سالهاست با ادبیات بازداشتگاهی، دیگران را با القاب خر و یهودی و زنازاده و …. خطاب کرده است و کک ِ دادستان هم نگزیده است. همان دادستانی که هنوز آفتاب شنبهی پیش ننشسته بود و چند ساعتی از انتشار خاتون نگذشته بود، خبر خاتون را شنیده بود و متوجه…
نحوهی برخورد نامناسب با نوشتهها و وبنوشتهها، خیلی وقت است دامن ِ وبلاگستان را گرفته است و گیر داده به حلقومهایی که رسانهای جز یک وبلاگ ِ زپرتی ندارند. آیا ما همهمان، حسین قدیانی هستیم؟ آیا لازم است همه حسین قدیانی باشیم؟ مگر حسین قدیانی چیست یا کیست که باید همه، حسین قدیانی باشند؟ مقدمه قدیانی، پس از حماسهی نهم دیماه هشتاد و هشت و پس از فروکش کردن فتنهی انتخابات، مطالبش را در قالب ِ وبلاگ منتشر کرد. یعنی زمانی که بصیرت عمومی افزایش یافته بود و فتنه، تا حدود زیادی دفع شده بود. پس از حضور چشمگیر امت…
بازی ِ مسخرهی تمسخر اصغر فرهادی و به همان اندازه، بازی ِ مسخرهی حلوا حلوا کردنش، از همان زمان آغاز شد که انتظارش میرفت. وا ماندم که این همه از چیست؟ این همه هول برداشتنها از اینکه یک نفر رفته است و جایزهای گرفته است برای چیست؟ چرا این همه سر و صدا. نه اینکه مثلا برای این جایزه اهمیت قائل نباشم که اینطور نیست. بلکه نحوهی تشویق و تاییدها در بسیاری از موارد معطوف به خود جایزه نبود. دعواها و بحثها، خالهزنکی بودند. بحثهای مسخرهی دست دادن ِ محرم و نامحرم که انگار از اصغر فرهادی چه انتظاری غیر…
من نمیدانم چرا باید درخواست شود که مفاد یک مذاکره، که برایش خون ریخته شده است و بدل به یک امر هویتی شده است، مخفی و محرمانه باشد. تیم ایرانی از چه چیزی هراس دارد و مگر چه دارد تقدیم غرب میکند که باید اصرار داشته باشد که مفادی که در بستهی پیشنهادیاش است محرمانه باقی بماند. صداها و خبرها و حرفهایی که در فضای رسانهای رد و بدل میشود حاکی از آن نیست که بیش از این میشود به ظریف و تیم مذاکره کنندهی هستهای اعتماد داشت و اگر حتی اعتماد داشت، نمیتوان چشمها را بست و همه چیز…
ـ گند زدهاند. حالا من مینویسم گند. وگرنه وضع خرابتر از اینهاست و شما به جای «گند زدهاند»، هر عبارت ِ سخیفتری میتوانید به کار ببرید. و هر چه این عبارت سنگینتر باشد، به حقیقت ِ کاری که اینها کردهاند، نزدیکتر. ـ آن مغزی که همچه چیزی را پیشنهاد داده را به نظرم باید بیاورند بیست و سی، تا ملت با این همه هوش ِ سرشار آشنا بشود. همه را هم ردیف کرده برای این مراسم. از نیروهای نظامی و امنیتی و غیره گرفته تا وزیر و وکیل و آخوند و غیره. همه هم مثل ِ ماست ِ نماسیده، در…
