آنچه در نخستین مواجهه با «او» تأملبرانگیز است، نه موضوع آن، بلکه شکلِ غیاب است که در سراسر متن «حضور» دارد. نویسنده، با کنارهگیری از روایتهای متعارف قهرمانسازی، به ما نه پرترهای تمامنما، که تکّههایی از غیبتِ حضور میدهد؛ تصویری که بیش از آنکه دیده شود، حس میشود. رمان «او» تازهترین اثر میثم امیری است که بهتازگی توسط انتشارات «خط مقدم» منتشر شده. کتاب، در نخستین چاپ خود، تلاش دارد با نگاهی غیرمستقیم و روایی چندلایه به شخصیت عماد مغنیه نزدیک شود؛ نه از مسیر پرترهسازی مستقیم، بلکه از خلال روایتهای تکهتکه و صداهایی گوناگون. همین ساختار باعث شده «او»…
مرتضی سرهنگی از نخستین کسانی بود که فهمید جنگ فقط میدان نبرد نیست؛ میدان روایت است. او نه فرمانده بود، نه رزمندۀ خطشکن، اما نقش او در حافظه جنگ، کمتر از هیچیک از آنها نیست. از همان سالهای پایانی جنگ، او فهمید که اگر صدای رزمندگان عادی، بسیجیهای گمنام، امدادگرها و سربازها ثبت نشود، تاریخ جنگ به انحصار گزارشهای رسمی و روایتهای بالا به پایین درمیآید. این نگاه ریشهای به ضرورت ثبت تجربههای زیسته، بعدها به پایهگذاری «ادبیات شفاهی دفاع مقدس» منتهی شد؛ جریانی که امروز دهها نویسنده و صدها اثر را در دل خود جای داده و یکی از…
در تحلیل سیر تحول ساختار فرهنگی ایران در قرن اخیر، یکی از تجربههای مهم و قابلمطالعه، مجموعه اقداماتی است که در دوران پهلوی دوم، با محوریت فرح پهلوی، همسر محمدرضا شاه، در حوزه نهادسازی فرهنگی، آموزشی، هنری، بهداشتی و اجتماعی صورت گرفت. صرفنظر از ارزیابیهای سیاسی و ایدئولوژیک پیرامون رژیم پهلوی، بازخوانی این تجربه از منظر مدیریت فرهنگی و سیاستگذاری عمومی میتواند آموزنده و الهامبخش باشد. فرح پهلوی در مقام بانوی اول، از طریق مدیریت یا سرپرستی طیف وسیعی از نهادها و سازمانها، کوشید تا الگویی از حکمرانی فرهنگی مبتنی بر نهادسازی پایدار، جذب مشارکت نخبگان، و تلفیق سنتهای بومی…
«شما میانگین پنج نفری هستید که بیشترین وقتتان را با آنها میگذرانید.» | جیم ران این جمله، اشاره به یک واقعیت دارد: هویت فردی نه صرفاً محصول تصمیمهای درونی، بلکه حاصل تعاملات مستمر و فشرده با دیگران است. انسان در خلاء هویت نمیسازد. شکلگیری شخصیت، نظام ارزشگذاری، ذائقههای فکری، الگوهای رفتاری و حتی حدود انگیزشها، در بستر شبکه روابط اجتماعی تثبیت و تنظیم میشوند. از منظر جامعهشناختی، هر فرد در دل یک «میدان اجتماعی» (social field) زیست میکند که قواعد نانوشته، انتظارات و نیروهای شکلدهندهٔ خاص خود را دارد. در چنین میدانی، افرادی که بیشترین تعامل و همنشینی با آنها…
بدرقهی سردار، «سوگواری» نیست؛ اجتماع ارادهها برای «خونخواهی» است. این روزهای ایران را در تاریخ بنویسند که ملتی یکپارچه، پشت رهبرشان، پشت آرمانشان، پشت پاسداران امنیتشان، ایستادند و بر پیکری نماز خواندند و پیکری را تشییع کردند که با شهادتش، به دلها و زندگی مردم منطقه حیات و امنیت بخشید و غیرتهایی خفته را بیدار کرد. سالها هزینه شد تا این ملت گسسته شود، سالها هزینه شد تا میان مردم عراق و ایران، ستیزه باشد، سالها تلاش شد تا آرمانهای انقلاب اسلامی در محدودهی عقلانیت ابزاری مدرن ذبح شود. و این روزها، همهی آنها دود شد. کاش قدر بدانیم و…
من هوادار وحید جلیلیام؟ ابدا. موضع وحید جلیلی در مورد صداوسیما رو درست میدانم؟ نه لزوما. اصلا مسئله اینها نیست. بنای هواداری در منازعات، احمقانهترین رویکرد در سیاستورزیست. من طرفدار شفاف شدن وضعیت اختیارات و توزیع قدرت رسانهام. و مهمتر از آن، امکان گفتگو و نقد افراد و جایگاهها در کمال صراحت و بیترس از خشونت طرف نقد. همچنین انتظاری، انتظاری آرمانیست؟ بله! اما خب تخیل دوست دارم و جوانترها با همین امیدها زندهاند. مسئلهی من امکان نقد در سطوح بالاست؟ نه پدرآمرزیده! امکان نقد صریح در سطوح میانی هم فراهم شود، باید کلاهمان را بالا بیندازیم. شما ببین آخر؛…
ساختار اجتماعی به شدت دچار گسست شده است. سالهاست. مقصر نظام است؟ قطعا در بخشی از آن نظام مقصر است. اما نظام در واقعیت یک مفهوم یکپارچه و مشخص نیست؛ به خصوص این روزها که تکهپارهبودن مسیرهای تصمیمگیری عیانتر میشود و افتراقها جدیتر خودشان رو نشان میدهند، صحبت از یک عینیت یکپارچه محال است. وضعیت به گونهایست که هر بخش آهنگ خودش را میزند و با همان نیز میرقصد. اوضاع اجتماعی و روانِ اجتماع و روانِ جمعی به شدت به هم ریخته است؛ در این وضعیت، بسیاری از رفتارها(فردی و اجتماعی) نه لزوما بر اساس حساب و کتاب و نه…
آیتالله موحدیکرمانی: بدحجابی بد است اما فضای مجازی صدبرابر بدتر است. دیروز نقل قولی از آیتالله موحدی کرمانی در مورد فضای مجازی منتشر شد که اگرچه نابجا بود، ولی عجیب نبود. سالهاست رویهی علما و فضلا به جز قشر معدودی بر دادن احکام کلی در مورد پدیدههای اجتماعی و فرهنگیست. یکجانبهنگری، عدم آگاهی از تمام جوانب یک امر، عدم ارتباط واقعی با بدنههای اجتماعی و مردمی از قشرها و گروههای مختلف، و مهم از همه تحت تاثیر اطرافیان بودن و عکسالعمل فوری نشان دادن نسبت به موضوعات، پاشنهآشیل بوده است. عبارتهای منقول از آیتالله به نحویست که انگار اینترنت یک…
این خبر را بخوانید: «ترنجستان» سروش از فردا پلمپ میشود. شما کافیست که بخواهید یک کتاب غیرقانونی و غیرقابل انتشار را تهیه کنید. میتوانید به خیابان انقلاب مراجعه کنید و از همین دستفروشهای کنار خیابان بخواهید تا کتاب مورد نظرتان را به شما بدهند. میتوانید حتی سفارش بدهید و بعد از چند روز که آماده شد برای گرفتنش مراجعه کنید. این یعنی سیستم کتاب مملکت کشک است. دستفروشها که یک شبکهی حرفهای توزیع کتاب شدهاند و تعدادشان هم «بیشمار» نیست در امنیت کامل این کار را میکنند. بعد پلیس باید بیاید به عکسِ قلب گیر بدهد. خندهدار نیست؟ مسخره نیست؟…
دیشب برنامه «نقد شعر» شبکهی چهار به بررسی آثار فروغ فرخزاد پرداخت. پس از ۳۷ سال تلویزیونِ جمهوری اسلامی صدای فروغ را پخش کرد و او و اشعارش را به بحث گذاست. محمدحسین جعفریان تعجب خودش از تاخیر صدا و سیما در پرداختن به فروغ را با تشکر از مسؤلین شبکهی چهار همراه کرد و صراحتا گفت که چون رهبری نظر مثبتی در مورد فروغ داشتهاند همین باعث شده برخی نهادها مشکلی برای محفل شعرخوانی و نقد فروغ ایجاد نکنند. اما چرا به شاعر و نویسنده و هنرمند انقلاب که از فروغ حرف میزند اعتماد نمیکنند و حتما باید شخص…
پز ِ اخلاق، پس از یک دوره سازماندهی یک حرکت غیرقانونی و بالطبع غیر اخلاقی، سعی در گرفتن حمایت از دشمن خارجی عینی و قسمخورده برای فشار بر داخل، حمایت از فشار بر ایران با جمعآوری امضا و رساندن صدای آشوب و اعتراض به دشمن و در پی ِ آن، بدتر و بدتر کردن دید غرب به ایران و دشمنشاد شدن، از اینکه عدهای مثلا در این روزهای اخیر فریاد بزنند که «خاک تو سر جلیلی، بدون هیچ دلیلی» حتما بیاخلاقی بزرگتریست. انگار کسی روی اینکه جلیلی یا هر کس دیگری جانباز است و باید به او احترام گذاشت شک…
این میشود که مثلا آدم خیلیها را دوست دارد. از همین آدمهای دور و برمان تا آدمها و آدمکهایی کمی دورتر و دور از دسترستر. چه که این آدمها را یکبار حتا در زندگیات ندیده باشی و دوستشان داشته باشی. اصلش سررشتهی همه چیز محبت است. هر چه هم که بخواهی اسم این سررشته را چیزهای دیگر بگذاری، چیزی عوض نمیشود و آدمی اول و آخرش با همین محبت سر و کار دارد. ماها میتوانیم خیلیها را دوست داشته باشیم. این خیلیها واقعا خیلیست. یعنی میشود حد و مرز نداشته باشد تعدادش و گیر فقط در کیفیتش است. یعنی ما…
دو مطلبی که در بارهی ما و سینما نگاشته بودم( ۱ و ۲ )، سه کامنت مفصل و به نظرم قابل تأمل داشت که فکر کردم شاید منتشر نکردنشان در قالب یک پست، کار درستی نباشد. …………………………………………………………………………….. امیر این را قبلا در جایی نوشته بودم که الان دیگه نیست گفتم چون مرتبط هست بگذارم : بالاخره باید پاسخ داد ؟ به علما و روحانیون علاقه و ارادت دارم و معتقدم در زمان حاضر این عزیزان به صرف شجاعت پوشیدن لباس روحانیت قابل احترام هستند. اما متاسفانه در این چند ساله که بحث رسانه در بین دوستان حوزوی داغ شده همواره…
اصلش، اختلاف ما با خیلیها، بر سر ِ آن نیست که ما از کجا آمدهایم و آمدنمان بهر چه بوده است و به کجا میرویم آخر و الخ. بازی این روزها، گاهی پیچیدگیاش به ابهام پرسشش نیست. بلکه به نپرسیدنش است. یعنی به فکر نکردن است. نه در مورد ِ پاسخ ِ به پرسش که در مورد اصل ِ پرسش. یعنی خیلیها این روزها نیاز ِ به پرسش را در خود احساس نمیکنند. در یک تخدیری قرار دارند که مانعشان میشود از پرسش و تأمل. در یک نوع رضایتمندی ِ در عین ِ نارضایتی قرار دارند که منعشان میکند. در…
بازی ِ مسخرهی تمسخر اصغر فرهادی و به همان اندازه، بازی ِ مسخرهی حلوا حلوا کردنش، از همان زمان آغاز شد که انتظارش میرفت. وا ماندم که این همه از چیست؟ این همه هول برداشتنها از اینکه یک نفر رفته است و جایزهای گرفته است برای چیست؟ چرا این همه سر و صدا. نه اینکه مثلا برای این جایزه اهمیت قائل نباشم که اینطور نیست. بلکه نحوهی تشویق و تاییدها در بسیاری از موارد معطوف به خود جایزه نبود. دعواها و بحثها، خالهزنکی بودند. بحثهای مسخرهی دست دادن ِ محرم و نامحرم که انگار از اصغر فرهادی چه انتظاری غیر…
موضوعات وبلاگ
- تأمّلات و تحمّلات (۱۴۹)
- رسانه و ارتباطات (۶۵)
- زنان و خانواده (۲۷)
- فرهنگ و جامعه (۵۱)








